تابلو فرش دستباف تبریز چارلی چاپلین در فیلم روشنایی های شهر، همانند تابلو فرش دستباف تبریز چارلی چاپلین در روشنایی های شهر، پلانی از فیلم روشنایی های شهر است که در آن چارلی چاپلین پائین پله ها ایستاده و کلاهش را در دست گرفته است و چند پله بالاتر دختر گل فروش نابینا ایستاده است و با گلی که در دست و لبخندی که بر لب دارد، دستان چارلی چاپلین را گرفته است
تابلو فرش دستباف تبریز چارلی چاپلین و دختر گل فروش در خیابان، پلانی از فیلم روشنایی های شهر است که در آن چارلی چاپلین با عصای مخصوصش در یک دست، دست دیگر را در دستان دختر گل فروش نابینا حلقه کرده است و دختر گل فروش نیز با لبخندی به لب و عصای نابینایی در دست، گل ها را که در سبد گل قرار دارند را در دست دیگرش انداخته است
تابلو فرش دستباف تبریز چارلی چاپلین و دختر گل فروش در روشنایی های شهر، همانند تابلو فرش دستباف تبریز چارلی چاپلین و دختر گل فروش نابینا پلانی از فیلم روشنایی های شهر است که در آن چارلی چاپلین با عصای مخصوصش در دست، جلوی دختر گل فروش نابینا ایستاده است و گلی در دست دارد
تابلو فرش دستباف تبریز چارلی چاپلین و دختر گل فروش نابینا، همانند تابلو فرش دستباف تبریز چارلی چاپلین و دختر گل فروش در روشنایی های شهر پلانی از فیلم روشنایی های شهر است که در آن چارلی چاپلین با عصای مخصوصش در دست، جلوی دختر گل فروش نابینا ایستاده است
تابلو فرش دستباف تبریز دائم الخمر در آشپزخانه ای قدیمی و روستایی است که پیرمرد با لیوانی در دست، از همسرش نوشیدنی می خواهد ولی زن از دادن بیشتر نوشیدنی خودداری می کند. پیرمرد با لبخندی بر لب در حال نگاه کردن به بطری نوشیدنی است و پیرزن هم به چشم های پیرمرد نگاه می کند
تابلو فرش دستباف تبریز دختر اسب سوار، زن جوانی را نشان می دهد که سوار بر اسب سپید خود است و افسار اسب در یکی از دستان زن است و بر افسار اسب گل های متعددی قرار دارد. دختر جوان دست دیگرش را طوری نگه داشته است که پروانه بزرگی بر روی دستانش نشسته است
تابلو فرش دستباف تبریز دختر افسونگر تاب سوار، تصوری از دختر جوان با چشمانی غمگینی است که بر تابی که طناب هایش را گل های بهاری و وحشی پوشانده اند، نشسته است. دختر جوان لباس محلی به تن دارد و در میان درختان جنگل تاب سواری می کند
تابلو فرش دستباف تبریز دختر بچه و اسب، دختربچه ی خردسالی است که زیر پایش سطلی قرار داده تا به سر اسب قهوه ای که از طویله بیرون آمده است، برسد. دختر بچه خردسال گیسوان بلندی دارد و گل کوچکی به سرش زده است